سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار

 






خوش آمدی، میهمان غریب من!




سلام، میهمان غریب من! خوش آمدی! صفای قدمت!

خاک رو سیاهم را به بهشت قدم هایت آبرو بخشیدی.
 

سال هاست که چشم انتظار آمدنت هستم.

سال هاست، که چشم به راه مدینه دوخته ام.


ضامن آهو! فدای قدم هایت؛

منّت نهادی و پا بر چشم هایم گذاشتی!

چشم های بی فروغ توس را روشنی بخشیدی،

آقا! هر چند، این دیار میزبان خوبی برای حضور آسمانی ات نیست!...
 

هر چند، خاک من برایت غریبه است و بوی مدینه را نمی دهد،

با این حال، آغوش توس، برای رئوف اهل بیت بازِ باز است!
 

توس، هیچ گاه، میهمانی چون تو نداشته است، هیچ گاه، میزبان

وسعت بی نهایتی چون «ثامن الائمه» نبود.
 

آقا! خاک مرا، به عطر حضورت، معطّر ساختی! غریبی نکن!
 
از وقتی که خاک توس، مزار بهشت وجودت شد، قداست

یافت، از غریبی درآمد و شهره تاریخ شد.
 

حالا هر کس که دلش می گیرد، به خراسان سفر می کند.

از وقتی که گنبد طلای تو زینت توس شده است،

آفتاب، هر صبح، از آسمان خراسان طلوع می کند.


از وقتی که من ـ توس ـ میزبان ضامن آهو شده ام،

پناه گاه دل های شکسته لقب گرفته ام.


توس با حضور تو، قبله دل ها شده است. حالا دیگر مرا هم در شمار

سرزمین های معروف، نام می برند!


لقب قبله هشتم را گرفته ام. حالا دیگر من هم برای خودم برو بیایی دارم.

زایران قبله هشتم، کمتر از زایران کعبه نیستند.


آب سقّاخانه ات، کم از چشمه زمزم نیست!

میهمان عزیز من! میهمان غریب من!


غریبی نکن، که توس، بی حضور تو غریب بود و اینک،

تو ای غریب الغربا!


آشنای هر دلی و مراد هر مرید و نیاز هر سایل.

تو ثامن الحججی و تو میهمان عزیز منی!

خدیجه پنجی




ارسال شده در توسط محب مهدی